ماجراجوییهای مقدماتی بسیاری برای آسانتر کردن ورود بازیکنان جدید به دنیای Dungeons & Dragons در طول سالها نوشته شدهاند، اما بسیاری از آنها چندان رضایتبخش نبودهاند. اغلب این ماجراجوییها صرفاً کاوش در سیاهچالهها هستند که شاید قوانین مبارزه و خنثیسازی تلهها را به شما آموزش دهند، اما هیجان واقعی بازیهای نقشآفرینی، یعنی نقشآفرینی واقعی، را به نمایش نمیگذارند. حتی زمانی که ماژولهای مبتدی از سیاهچاله خارج میشوند، بار زیادی را بر دوش مدیر بازی جوان میگذارند.
به عنوان مثال، نگاهی به “Keep on the Borderlands” بیندازید. این ماژول مقدماتی که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، به بازیکنان یک پایگاه اصلی در قلعهای میداد که پر از شخصیتهای غیربازیکن (NPC) بود که شاید بخواهند با آنها دوست شوند و تجارت کنند، اما هیچکدام از این شخصیتها اسم نداشتند! فقط عناوین شغلی مانند “تدارکاتچی” و “قائممقام قلعه” داشتند و اگر خوششانس بودید، یک جمله توصیف هم به آنها اختصاص داده شده بود. “روستای هوملت” که در همان سال منتشر شد، کمی بهتر عمل کرد و مکان دقیقتری را با شخصیتهایی که میتوانستید با آنها گفتگو کنید، ارائه میداد، اما حتی این ماژول هم بیشتر وقت خود را صرف این میکرد که به شما بگوید هر روستایی چقدر طلا و نقره دارد و آنها را کجا پنهان کردهاند تا اینکه واقعا به شما بگوید چه کسانی هستند.
این استاندارد تا سال ۲۰۱۴، زمانی که مجموعه مقدماتی نسخه پنجم منتشر شد، حفظ شد. این مجموعه شامل یک نسخه ساده از قوانین و یک ماجراجویی به نام “معدن گمشده فاندیلور” بود. با توجه به استانداردهای پایین ماژولهای مقدماتی D&D، این یک افشاگری بود.
مانند کتابهای دهه ۱۹۷۰، “معدن گمشده” یک پایگاه اصلی را توصیف میکند و ماموریتها را در اطراف آن پراکنده میکند، اما این پایگاه اصلی پر از شخصیتهایی با شخصیتهای واقعی است. روستای فاندیلین توسط یک دهیار ترسو اداره میشود که بیکفایتی او توضیح کاملی برای نیاز این روستا به قهرمانان ارائه میدهد. رهبر اتحادیهی با ابهت، قدرت واقعی شهر را در دست دارد، و راهزنان نقابسرخ که مردم شهر را در خیابانها آزار میدهند، حس وحشی غرب را به ماجراجویی اضافه میکنند و در عین حال یک هدف فوری را برای بازیکنان فراهم میسازند. با انجام این کارهای سخت برای شما، رسیدن به جلسه دوم یا سوم و گذراندن چند ساعت در شهر دیگر کار طاقتفرسا نیست و به اوج کمپین شما تبدیل میشود. بازیکنان آزادند که از مکانی به مکان دیگر بروند، چیزها را تماشا کنند، با مغازهداران گپ بزنند و شایعات را بشنوند.
“معدن گمشده فاندیلور” به سرعت به یک محیط بازی باز (sandbox) تبدیل میشود که در آن میتوان تأثیر بازیهای ویدیویی جهان باز را به وضوح دید. تفاوت روشنی بین خط داستانی اصلی – که در آن سعی در نجات یک کوتوله و کشف دوباره معدن با کوره جادویی دارید – و مجموعه ای از ماموریتهای جانبی اختیاری وجود دارد. برخی از کسانی که به شما ماموریت میدهند، اعضای گروههایی مانند هارپرز و ژنتاریم هستند که پس از اثبات شایستگی خود میتوانید به آنها بپیوندید. (اگر بفهمید چند نفر از مردم شهر عضو این گروهها هستند، غیر واقعی به نظر میرسد، اما در طول بازی، هر گروهی به احتمال زیاد فقط اعضای مربوط به شخصیتهای خود را کشف میکنند.)
“معدن گمشده” همچنان چیزهایی را که از یک بازی کلاسیک D&D انتظار دارید، ارائه میدهد. یکی از اولین چالشهایی که با آن روبرو میشوید، غاری پر از گابلینها است، چیزی که در سطح یک مناسب است، اما با شخصیت فراوان. گابلینها دو رهبر دارند و بسته به مسیری که کاوش میکنند، شخصیتهای بازیکن ممکن است یکی را شر کمتری بدانند و برای شکست دادن دیگری با او همپیمان شوند. این فقط یک سری اتاق با افراد بد در آنها نیست – اگرچه برخی از سیاهچالههای بعدی به آن تبدیل میشوند – بلکه فضایی است که بازیکنان میتوانند شخصیتهای خود را در آن ابراز کنند. آیا سعی میکنید از گرگها پنهانی عبور کنید، آنها را رام کنید یا قبل از اینکه گابلینها را مطلع کنند، آنها را بکشید؟ آیا به گابلینهایی که پیشنهاد میکنند اگر یک هیولای وحشتناک را بکشید، یک اسیر را آزاد کنند، اعتماد میکنید؟
در جای دیگر، “معدن گمشده” هیولاهای کلاسیک مانند اسکلتها، زامبیها و یک نوع بیهولدر مناسب برای سطح را به همراه چند انتخاب غیرمعمول مانند نوتیک (یک آدمخوار روانی تک چشم) و گریک (مار با منقاری که مانند صورت شکارچی باز میشود) ارائه میدهد. و برای دسر، یک اژدها وجود دارد.
هر بار که من یک اژدها را در بازی D&D قرار میدهم، کسی میگوید که هرگز در D&D با اژدهایی مبارزه نکردهاند، حتی اگر نام بازی D&D باشد. میفهمم، مردم میخواهند از کلیشهها اجتناب کنند. من تقریباً هرگز سیاهچالهها را در بازیهای خود قرار نمیدهم زیرا مکانهای جالبتری برای روایت داستان وجود دارد، اما اژدها ارزشش را دارد زیرا واکنش عنصری نامتناسبی با سختی آنها ایجاد میکنند – هیولاهایی با آمار بالاتر وجود دارند که تأثیر کمتری دارند، زیرا آنها اژدها نیستند.
اژدهای “معدن گمشده” بخشی از یک ماموریت جانبی است که به نظر میرسد برای اینکه سنگ بنای کمپین باشد، چالشی در سطح بالاتر برای بازیکنان طراحی شده است. (آخرین سیاهچالهی خط داستانی اصلی حتی زره جادویی ضد اژدها دارد که میخواهید از قبل آن را جمعآوری کنید.) مانند بسیاری از رویدادهای دیگر در “معدن گمشده”، لازم نیست مبارزه تا سرحد مرگ باشد – اژدها پس از اینکه بیشتر قدرت خود را از دست داد، فرار میکند. آخرین باری که آن را اجرا کردم، جادوگر گروه شکست خورد، اما درست قبل از مرگ بهبود یافت و اژدها با کمی قدرت جان سالم به در برد. این یک چالش غیرقابل عبور برای ماجراجویانی که به تازگی به سطح پنج رسیدهاند، به نظر میرسد، اما در واقع به دقت متعادل شده است.
اولین برخورد در “معدن گمشده” واقعاً دشوارترین است – کمینی که گابلینهای معمولی را با قرار دادن آنها در مخفیگاه با سلاحهای دوربرد، به تهدیدی معتبر تبدیل میکند. وسوسه این بود که یک مبارزه آموزشی بنویسند که تهدید واقعی نباشد، اما این آغاز خشن به طور کامل مؤثر است. این باعث میشود بازیکنان متوجه شوند که جنگها چقدر خطرناک میتوانند باشند و از آن زمان به بعد به دنبال راههای جایگزین برای مبارزه خواهند بود. (یک کارت فرار از زندان وجود دارد که گابلینها اسیر میخواهند و اگر شخصیتهای بازیکن سقوط کنند، آنها را اسیر خواهند کرد، به این معنی که بازی اول شما در صحنه اول با مرگ همه به پایان نمیرسد، زیرا تاس انداختهاند.)
تمام این موارد عالی هستند، اما باید گفت یکی از نقاط قوت اصلی مجموعه مقدماتی این بود که ارزان و به راحتی در دسترس بود. این باعث شد D&D به فروشگاههای بزرگ مانند والمارت و تارگت در کنار مونوپولی و با قیمتی مناسب برسد که من حدس میزنم به همان اندازه محبوبیت Critical Role یا The Adventure Zone (که “معدن گمشده” را در قسمتهای اول خود بازی کردند، اما به طرز آزاردهندهای بیشتر قسمتهای خوب را حذف کردند و به نظر میرسید که زمان بدی را سپری کردهاند، اگرچه به طرز خندهداری به پایان رسید) برای موفقیت نسخه پنجم موثر بوده است.
با این حال، “معدن گمشده” کامل نیست. با وجود شخصیتهایی که به NPCهای فاندیلین میدهد، با بخش فهرستی که به DM مبتدی در استفاده از آن کمک میکند، شکافهای عجیبی وجود دارد. هم درخواستکنندهی اصلی ماموریت، کوتولهای به نام گوندورن راکسیکر، و هم الف تاریک مرموزی که به عنوان شرور اصلی عمل میکند، کاملا مبهم هستند. شما باید خودتان تصمیم بگیرید که ماجرای آنها چیست. شخصیتهای از پیش ایجاد شده، در حالی که برای بازیکنان مبتدی که به تجربهی من، فکر کردن به یک شخصیت از ابتدا یکی از ترسناکترین بخشهای RPGها است، عالی هستند، در داستانهای خود پیوندهایی با ماموریتهای جانبی دارند که هرگز در متن ماجراجویی به آنها اشاره نمیشود. و آخرین سیاهچالهی بازی، خود “معدن گمشده”، کمی خستهکننده است – خیلی طولانی و با رویارویی ناامیدکننده با یک جادوگر دارک الف که به راحتی میتواند توسط هر گروهی از ماجراجویان از هم جدا شود.
چیزی که این نقصها را کاهش میدهد، ماهیت sandbox “معدن گمشده” است. تقریباً هیچکس ماجراجوییهای از پیش نوشته شده را دقیقاً همانطور که نوشته شدهاند، اجرا نمیکند و این ساختار آزاد، تغییر دادن آن را به ویژه آسان میکند. من تصور میکنم حتی یک DM تازهکار هم تا زمانی که به پایان برسد، احساس راحتی در ایجاد تغییرات قابل توجه خواهد کرد، که در آن زمان باید بزرگترین تغییرات انجام شود.
این سیاهچالهی آخر شامل دشمن الف تاریک و افرادش، و همچنین تعدادی از مردگان است که میخواهند متجاوزان را بیرون کنند. در حالی که میتوانید با شبحی که رهبری مردگان را بر عهده دارد، مذاکره کنید، نمیتوانید آنها را به طور کامل متحد خود کنید. این اصلاً جالب نیست، مخصوصاً زمانی که اولین سیاهچالهی بازی به شما آموزش داد که تقسیم و فتح کنید. من اجازه دادم مذاکرهی موفق منجر به پیوستن گروهی از گولها به قهرمانان شود، که در مبارزه به آنها کمک میکردند و سپس به طرز ترسناکی دشمنان افتاده را میخوردند. این تعادل را برقرار کرد زیرا من قبلاً برنامهریزی کرده بودم که پایان را با دادن فاز دوم به دارک الف تقویت کنم – با صفر نقطه سلامتی، صدای لولت ملکه عنکبوت شکست او را اعلام کرد، او را نفرین کرد و او را به یک دریدر تبدیل کرد. این او را به تهدیدی مهمتر تبدیل کرد و به سیاهچالهی بازی یک اوج به یاد ماندنی بخشید.
یک نقص دیگر در وضعیت “معدن گمشده” به عنوان مقدمهای محکم برای D&D وجود دارد و آن این است که دیگر نمیتوان آن را خریداری کرد. (اگرچه کپیهای دست دوم زیادی در گردش است.) این با یک مجموعه مقدماتی متفاوت و یک ماجراجویی قابل دانلود رایگان جایگزین شده است و بازچاپ شده است، اما به عنوان قسمت اول یک کمپین طولانیتر در یک کتاب جلد سخت به نام “The Shattered Obelisk”.
بازچاپ گستردهتر شامل تصاویر بیشتر برای برخی از NPCها است که همیشه برای نشان دادن به بازیکنان مفید است، اما به جای گسترش نسخه اصلی – ایجاد درگیریهای بالقوه بین گروهها در فاندیلین اکنون که یک معدن جادویی سودآور در جاده باز شده است – یک تهدید کاملاً جدید را به وجود میآورد که افرادش گابلینهایی با قدرت روانی هستند. و در حالی که من فقط “معدن گمشده” را برای تیک زدن جعبهی “گابلینها در غار” ستایش کردم، تا پایان، بازیکنان شما آمادهی تنوع خواهند بود. فقط روشن کردن تقلب “حالت سر بزرگ” گابلین واقعاً کافی نیست.
“The Shattered Obelisk” تغییراتی در متن “معدن گمشده” نیز ایجاد میکند و این جایی است که انتقاد از آن دشوارتر میشود. این تغییرات شامل بازنویسی برخی از NPCها برای تبدیل بیشتر آنها به زنان و چندین نمایش همدلانه از اورکها و الفهای تاریک است که به این معنی بود که افراد معمول در رسانههای اجتماعی با محکوم کردن آن به عنوان بیدار یا DEI یا هر چه که اکنون میگویند، چند پیرو جدید به دست آوردند.
در حالی که واضح است که این انتقادی بیمعنی است – دومین باری که من “معدن گمشده” را اجرا کردم، از نسخههای Shattered Obelisk از NPCها استفاده کردم تا چند زن دیگر را به شهر اضافه کنم و دنیا به پایان نرسید – همه تغییرات برای بهتر شدن نیستند. یا حتی سازگار. صاحب میخانهی کوتوله که به اورک تبدیل میشود، در فصل بعد به یک کوتوله برمیگردد و بخشهای مفیدی در مورد نقشآفرینی NPCهای فاندیلین و شرح تالار شهر وجود ندارد.
واقعاً حیف است که نسخهی اصلی مجموعه مقدماتی، همراه با برگههای شخصیت از پیش ایجاد شدهی آن، به راحتی در دسترس نیست. با این حال، هنوز هم در دسترس است – میتوانید آن را در Roll20 دریافت کنید و برای مدت طولانی در D&D Beyond به صورت رایگان در دسترس بود، به طوری که اگر مانند من، کلکسیونر عادت دارید هر چیزی با علامت صفر دلار را داشته باشید، ممکن است قبلاً یک نسخه از آن داشته باشید.