دو سال پیش، دربارهی وسوسهی شدیدم برای خرید استیم دک نوشته بودم، اما هنوز نمیتوانستم چند صد دلار برایش هزینه کنم. این موضوع سال گذشته، بعد از نوشیدن چند لیوان آبجو در جشنها و خرید آنی یک مدل OLED تغییر کرد و چند روز بعد، دستگاه جدید به دستم رسید.
باید اعتراف کنم که حتی تا لحظهای که برای اولین بار دستگاه جدیدم را دیدم، کمی نسبت به استیم دک بدبین بودم. هنگام عرضهی اولیه، میترسیدم که سرنوشتش مثل اختراعات قبلی ولوو در زمینهی واقعیت مجازی و استریم شود؛ نگرانیای که از آن زمان تاکنون برطرف شده است—شرکت ولوو بهطور جدی برای ساخت استیم دک تلاش کرده و بعید میدانم پشتیبانی از آن به زودی متوقف شود.
با این حال، نگران بودم که سرنوشتش مثل نینتندو سوییچ من شود که در جعبهاش خاک میخورد و شارژرش گم شده است. کمی دیر و با پولی که تقریبا تمام شده بود، از خودم پرسیدم: با وجود انبوهی از گجتها و ابزارهای بازی، آیا اضافه کردن استیم دک به مجموعهی رو به رشد فناوریهایم ارزشی دارد؟
آیا استیم دک ارزش خرید دارد؟
بله، قطعا! حداقل برای نیازهای من و شیوهی ادغام بینظیرش در عادات بازی کنونیام، ارزش خرید بسیار بالایی دارد. حس میکنم یکی از آن هزارهها هستم که سرخوشانه فر جدید خریدهاند و تا همه اطرافیانشان هم فر داشته باشند، دست از تعریف و تمجید از آن بر نمیدارند (من هستم، همان شخص!). راستش، استیم دک چیزی جز فر مخصوص گیمرها نیست!
اما جدیتر بگوییم، استیم دک به من اجازه داده است که دوباره با بزرگترین سرگرمیام ارتباط برقرار کنم، حتی زمانی که کارم مانع از این کار میشد. من پنج روز در هفته پشت میز کارم هستم و از همان سیستمی استفاده میکنم که در اوقات فراغتم برای بازی کردن از آن بهره میبرم. همیشه مشتاق نیستم که چندین ساعت از “وقت شخصیام” را در همان جایی که یک سوم روزم را در آن کار کردهام، بگذرانم.
این آزادی شگفتانگیزی است که مرا از این قید و بند رها کرده و میتوانم روی مبل لم بدهم یا در تختخوابم دراز بکشم و به بازیهای عقبافتادهام برسم. امسال بازیهایی را تمام کردم که احتمالا بدون استیم دک، پیشرفتی در آنها نداشتم. 160 ساعت بازی در “Metaphor: ReFantazio” تقریبا به طور کامل بهصورت بومی روی استیم دک یا از طریق استریم از رایانهام انجام شد و به من این امکان را داد که با یک دسته بازی، بازی نقشآفرینی مورد علاقهام را به بهترین نحو ممکن تجربه کنم.
من عاشق بازیهای آرامشبخش هستم و چه چیزی آرامشبخشتر از این است که زیر چند پتو گرم دراز بکشم و بازی “Fields of Mistria” را به صورت افقی بازی کنم، حتی اگر در این حین، حس انگشتانم از بین برود؟ مطمئنا هیچ چیز! استیم دک بهخوبی در زندگی روزمرهام جا گرفته است— سفرهای طاقتفرسا با قطار یا هواپیما را به چیزی تبدیل کرده که مخفیانه منتظر آن هستم تا با بازیهایی که ممکن است بدون آن امتحان نمیکردم، کمی استراحت کنم.
به عنوان مثال، اخیرا در یک سفر 90 دقیقهای با قطار، بازی Dungeon Crawler را انجام دادم. این بازی میتوانست به راحتی به انبوه بازیهایی که “حتما در آیندهای نزدیک بازی خواهم کرد” اضافه شود، اما در نهایت به یک بازی سریع و آسان برای یک سفر نسبتا کوتاه تبدیل شد.
گفتن این که داشتن استیم دک باعث انعطافپذیری من در مورد بازیهایی که امتحان میکنم، شده است، کمی مضحک به نظر میرسد، اما واقعیت دارد. من خوشحال هستم که بازیای را با قیمت چند دلار در حراج استیم بخرم تا در هواپیما، جایی که نمیتوانم دو ساعت بیهدف در Reddit بچرخم یا زمانی که برای دیدن خانواده از خانه دور هستم، آن را امتحان کنم. این دستگاه ایدهآل برای امتحان کردن چیزهای جدید است و امسال بهطور قطع افقهای بازی من را گستردهتر کرده است.
همچنین لذت بیصدایی در خرید چیزی مانند استیم دک وجود دارد و متوجه میشوید که صدها بازی آمادهی اجرا دارید. این مانند سازگاری معکوس است، اما جالبتر. این سازگاری *همه چیز* است. تقریباً هر بازی در کتابخانهی من—با چند تنظیم جزئی—روی استیم دک من اجرا میشود. این فوقالعاده است. بازیهای قدیمی را جدید و بازیهای جدید را به طرز عجیبی جادویی میکند، زیرا میتوانند در این وسیلهی کوچک قابل حمل جا بگیرند.
امسال بازیهایی را تمام کردم که احتمالا بدون استیم دک، پیشرفتی در آنها نداشتم.
نمیدانم، در این مرحله دارم زیاد حرف میزنم، اما واقعا معتقدم که استیم دک بهترین همراه برای بازیهای کامپیوتری است. من هر روز از آن استفاده نکردهام—در واقع، گزارش بازی استیم من نشان میدهد که تنها 15 درصد از کل زمان بازی من با استفاده از استیم دک بوده است، اگرچه این اعداد شامل ساعات آفلاین نمیشود که تعداد زیادی از آن را داشتهام—اما در کمک به من برای دوباره عاشق شدن به بازیهای کامپیوتری، نقش مهمی داشته است.
برای گذراندن تعطیلات به خانهی خانوادهام سفر کردهام و باید اعتراف کنم که قبل از رفتن، زمان زیادی را به فکر کردن در مورد بازیهایی که میتوانم در استیم دک خود در آنجا انجام دهم، گذراندم. Yakuza 0 و Sleeping Dogs را آماده کردهام، در حالی که مطمئناً زمان زیادی را نیز در بازیهای قدیمی مورد علاقهام مانند Balatro و Stardew Valley خواهم گذراند. کسی برای یک سفر غیر ضروری با قطار در روز کریسمس همراه من است؟